Thursday, February 1, 2007

كنكور و بي عدالتي 1

زماني دانشجوي دانشگاه ... شدن آرزويم بود، بعد هدفم شد و امروز يكي از عنوان هايم است.آن روزها اين عنوان را حق خودم مي دانستم، حق تمام ثانيه هايي كه بار تكرار مكررات را به دوش مي كشيد و ذهنم مجبور بود پذيراي سختيهاي برنامه تحميلي باشد. اما امروزدر نظرم معلولي است از علتهاي بسيار.علتهايي كه با مركزيت من دايره اي به شعاع شرايط من ساخته اند.
و حالا همه اين علتها مرا به اين باور رسانده كه محروميت رابطه اي مستقيم با ميزان موفقيت در كنكور دارد.گذشت آن دوره كه نفر اول كنكور از پايين ترين طبقه اجتماع بود. گذشت زماني كه همه با هم برابر بودند و تفاوتشان را تنها تلاش بيشتر تعريف مي كرد و نه امكانات و شرايط مادي و معنوي.
عدالت مفهومي است كه به سختي در ميان نظام آموزشي براي خود جايي پيدا مي كند.
اگر نياز به كلاس و تست و نكته نبود،امروز فعاليت در اين زمينه تبديل به يكي از مشاغل پرسود نمي شد. افراد براي به دست آوردن شرايط بهتر جهت پيشي گرفتن از رقباي خود، حاضر به پرداخت هزينه هستند. آموزش همچون كالاي با ارزشي دادو ستد مي شود.و ناتواني در ورود به اين بازار شلوغ يعني همان دور شدن از قله موفقيت.
من نمي خواهم به استثنائات استناد كنم. مگر چند درصد آدم ها نابغه اند و يا پشتكاري تحسين برانگيز دارند كه بتوان براي آن ها كنكوررا به اين شكل تعريف كرد: تويي و يك سال طولاني و يك ليست به بلندي مواد كنكور.منبع تمام سوالات، كتاب درسي است. تست و كلاس اضافه و معلم خوب ، همه و همه تشريفات زائد است. به قول قديمي ها بچه بايد درس خوان باشد مدرسه دولتي يا غيرانتفاعي رفتن بهانه است!
ديگر" من" علت تامه ء موفقيت نيست.مجموعه اي از علت ها دست به دست هم مي دهند وشرايطي را مي سازند كه موفقيت از آن ناشي مي شود.
فرق است بين فرزند يك تاجر با فرزند يك كشاورز ساده زحمتكش . نه در مقام بلكه درآساني يا سختي ايجاد شدن شرايط. فرق است بين كسي كه مي تواند با پرداخت مبلغ زياد حق بهره مندي از علم و مهارت بهترين معلم را از ان خود كند با كسي كه بايد به تنهايي به مطالب كتاب قانع شود .
آخر من عدالت را در كجاي اين برد وباخت ها قرار دهم! اگر پول برايت شرايط ايجاد كند مي تواني ببري اگر نه هيچ چيز ديگري برايت شرايط نمي سازد و اگر تو براي هدفت وجود خودت را نپردازي، مي بازي...
اميدوارم روزي نرسد كه قانوني جديد به همه پرسي گذاشته شود: "آموزش حق كساني است كه ثروت بيشتري دارند "
و در تفاسير گفته شود: نه ثروت حق كساني كه آموزش بيشتري ديده اند...

نگين صابري

No comments: