Sunday, February 11, 2007

كنكور و بي عدالتي 2

آن چه كه مي نويسم نتيجه داده ها وشواهد دقيق آماري نيست! هر چه كه هست نتايج ديده ها و شنيده هايم در طول سال هاي تحصيل است .ديده هايي بسيار ساده كه شايد به راحتي از كنار آن عبور كرده باشيم و يك لحظه به اين فكر نيفتاده باشيم كه غير از اين هم مي تواند باشد...
وبسيار خوشحال مي شوم اگر دوستان به فراخور دانسته ها و تجربه هايشان مرا ياري كنند.تا شايد يا كمك هم دانسته هايمان را رنگي ديگر بخشيم
وقتي به بعضي از دروس ارائه شده در مدارس به خوبي دقت مي كنم ، به اين نتيجه مي رسم كه بين مطالب كتاب هاي درسي،ساعات اختصاص داده شده به آن درس و نياز دانش آموز تناسبي درخور وجود ندارد.و افراد براي جبران خلاء موجود از منبعي خارج از خدمات آموزشي عمومي و رايگان هم استفاده مي كنند.
وارد جزئيات اين امر نمي شوم و تنها تا جايي كه به حوزه كنكور مربوط مي شود، به شرح آن مي پردازم
درسي مانند زبان انگليسي را در نظر بگيريد.سطح كلاس و مطالب كتاب رسمي آموزش و پرورش رابا سوالات كنكور مقايسه كنيد. قطعا" تمامي كساني كه كنكور را تجربه كرده اند مي توانند به اين پرسش پاسخ دهند: چند درصد كنكوري هايي كه از كلاس هاي زبان استفاده نكرده اند قادراند نمره 100 در كارنامه خود داشته باشند؟! از آن عده اي كه به اين در س علاقه ندارند و يا تمايلي به استفاده از كلاس هاي فوق درآن ها ديده نمي شودو يا عده اي كه علي رغم شرايط موجود استعداد كافي و وافي در اين زمينه ندارند، صرف نظر مي كنيم و به افرادي مي پردازيم كه توانايي مالي و يا فرهنگ استفاده از آموزش غير رايگان را نداشته اند،
در واقع مسئله حائز اهميت در بحث رقابت اين نيست كه چه كسي سرمايه گذاري بيشتري براي موفقيت خود كرده، بلكه آن است كه با فرض ثبات همه شرايط و توزيع عادلانه امكانات ، افراد در زمينه ميزان تلاش ، توانايي و استعدادهاي خود به رقابت بپردازند... . اما رويه اي كه در پيش است اين را نشان مي دهد كه رقابت بر سر توان استفاده از امكانات آموزشي هم هست..
در نظرم استفاده از اين امكانات و امتيازها تنها به سطح طبقاتي و توانايي پرداخت هزينه آن مربوط نمي شود،بلكه چيزي كه بيش از آن اهميت دارد فرهنگ استفاده از آن و درواقع فرهنگ"چگونه موفق شدن" است. واين كه اين فرهنگ در كجا و چگونه ساخته مي شود ، خود مبحثي ديگر است...
موضوع مطرح شده فقط يك مثال از هزاران است و بيان آن به اين دليل بود كه به تدريج و با كمك هم از جزئيات شروع كنيم وزواياي گوناگون يك پديده به نام كنكور را مورد بررسي قرار دهيم.
نگين صابري

Thursday, February 1, 2007

كنكور و بي عدالتي 1

زماني دانشجوي دانشگاه ... شدن آرزويم بود، بعد هدفم شد و امروز يكي از عنوان هايم است.آن روزها اين عنوان را حق خودم مي دانستم، حق تمام ثانيه هايي كه بار تكرار مكررات را به دوش مي كشيد و ذهنم مجبور بود پذيراي سختيهاي برنامه تحميلي باشد. اما امروزدر نظرم معلولي است از علتهاي بسيار.علتهايي كه با مركزيت من دايره اي به شعاع شرايط من ساخته اند.
و حالا همه اين علتها مرا به اين باور رسانده كه محروميت رابطه اي مستقيم با ميزان موفقيت در كنكور دارد.گذشت آن دوره كه نفر اول كنكور از پايين ترين طبقه اجتماع بود. گذشت زماني كه همه با هم برابر بودند و تفاوتشان را تنها تلاش بيشتر تعريف مي كرد و نه امكانات و شرايط مادي و معنوي.
عدالت مفهومي است كه به سختي در ميان نظام آموزشي براي خود جايي پيدا مي كند.
اگر نياز به كلاس و تست و نكته نبود،امروز فعاليت در اين زمينه تبديل به يكي از مشاغل پرسود نمي شد. افراد براي به دست آوردن شرايط بهتر جهت پيشي گرفتن از رقباي خود، حاضر به پرداخت هزينه هستند. آموزش همچون كالاي با ارزشي دادو ستد مي شود.و ناتواني در ورود به اين بازار شلوغ يعني همان دور شدن از قله موفقيت.
من نمي خواهم به استثنائات استناد كنم. مگر چند درصد آدم ها نابغه اند و يا پشتكاري تحسين برانگيز دارند كه بتوان براي آن ها كنكوررا به اين شكل تعريف كرد: تويي و يك سال طولاني و يك ليست به بلندي مواد كنكور.منبع تمام سوالات، كتاب درسي است. تست و كلاس اضافه و معلم خوب ، همه و همه تشريفات زائد است. به قول قديمي ها بچه بايد درس خوان باشد مدرسه دولتي يا غيرانتفاعي رفتن بهانه است!
ديگر" من" علت تامه ء موفقيت نيست.مجموعه اي از علت ها دست به دست هم مي دهند وشرايطي را مي سازند كه موفقيت از آن ناشي مي شود.
فرق است بين فرزند يك تاجر با فرزند يك كشاورز ساده زحمتكش . نه در مقام بلكه درآساني يا سختي ايجاد شدن شرايط. فرق است بين كسي كه مي تواند با پرداخت مبلغ زياد حق بهره مندي از علم و مهارت بهترين معلم را از ان خود كند با كسي كه بايد به تنهايي به مطالب كتاب قانع شود .
آخر من عدالت را در كجاي اين برد وباخت ها قرار دهم! اگر پول برايت شرايط ايجاد كند مي تواني ببري اگر نه هيچ چيز ديگري برايت شرايط نمي سازد و اگر تو براي هدفت وجود خودت را نپردازي، مي بازي...
اميدوارم روزي نرسد كه قانوني جديد به همه پرسي گذاشته شود: "آموزش حق كساني است كه ثروت بيشتري دارند "
و در تفاسير گفته شود: نه ثروت حق كساني كه آموزش بيشتري ديده اند...

نگين صابري

Tuesday, January 23, 2007

معرفي

يك بازآفريني و يا شايد مروري دوباره بر روزهايي كه تلخ يا شيرين گذشت
بازگشت به نقطه ي شروع و امروز اتصال!نقطه اي كه اگر نبود بهانه اي براي امروز ،من و تو شدن وجود نداشت...! يك واژه به كوتاهي پنج حرف و يك سال شمسي به اندازه ي سال ها تجربه و يا شايد حسرت و آرزو
به عقب برگرد،نميدانم چه قدرولي به سمت جايي كه براي رسيدن به انچه كه امروز هستي،از آن عبور كرده اي.آن نقطه براي تو پل بود و يا مقصد نهايي؟ ببين كه امروز كنكور به چه شكلي در ذهن تو تصوير ميشود؟!تو هم از آن يك غول بي شاخ ودم مي سازي و يا مي تواني نيمه ي پر ليوان را هم ببيني؟
اگر منتظر يك فرصت براي يادآوري گذشته ات هستي،ما هم منتظريم كه بشنويم.لينك جديد كميته براي خاطرات و نظرات شما راجع به كنكور ايجاد شده است
لطفا مطالب خود را به ايميل كميته فرهنگي ارسال كنيد
شوراي مركزي